برگزاری جلسه مصاحبه، قواعدی دارد که روانشناس در حین اداره جلسه مصاحبه باید به این قواعد توجه داشته باشد. اگر روانشناس از این قواعد آگاه باشد و درباره انجام مصاحبه تجربهای نداشته باشد، ممکن است دچار اضطراب شود.
برگزاری جلسه مصاحبه، قواعدی دارد که روانشناس در حین اداره جلسه مصاحبه باید به این قواعد توجه داشته باشد. اگر روانشناس از این قواعد آگاه باشد و درباره انجام مصاحبه تجربهای نداشته باشد، ممکن است دچار اضطراب شود. این اضطراب ناشی از آن است که روانشناس تازهکار تصور میکند که باید قوانین مصاحبه را عینا اجرا کند و بر اساس آن قواعد و قوانین در جلسه رفتار نماید. این طرز فکر قالبی و انعطافناپذیر در حین برگزاری جلسه، تاثیر نامطلوبی بر مصاحبه میگذارد.
روانشناس باید بهتدریج راه و روش مصاحبه را با توجه به شرایط خود در نظر بگیرد. برای رسیدن به این هدف، روانشناس باید روشهایی را که برای برگزاری جلسه وجود دارد بیازماید و با نظر تیزبین ولی بیطرفانه آن چیزی را که صحیح میداند، قبول نماید. مهمترین مطلبی که روانشناس باید متوجه آن باشد این نیست که از اضطراب خود آگاه باشد و بداند که اضطراب روانشناس بیش از عدم آگاهی از روشهای مطالعه، میتواند به روند مصاحبه تاثیر منفی داشته باشد. آگاهی و قبول اضطراب از طرف خود روانشناس، میتواند به میزان قابل توجهی آن را کاهش دهد.
علل اضطراب روانشناس
در انجام هر کاری، فقدان تجربه و تبحر کافی باعث ایجاد اضطراب و دلهره میشود. روانشناسی که در رفتارش با دیگران بسیار آرام و عادی است، ممکن است در جلسه مصاحبه مضطرب باشد. این اضطراب بیشتر در افرادی مشاهده میشود که تازهکار هستند و تجربه کافی در این زمینه ندارند و در مورد مهارت و استعدادهای خود دچار تردید هستند. در اینگونه موارد، اگر مصاحبهشونده اطلاعات ناصحیح یا ناکافی ارائه دهد باعث ناراحتی روانشناس تازهکار میشود. ممکن است بحث درباره مسائلی که از لحاظ جامعه پسندیده نیست، باعث تشویش و اضطراب روانشناس شود. در اینگونه مواقع، مصاحبهکننده بهتر است به موضوعی که او را مضطرب میکند نپردازد یا به صورت اجمالی درباره آن صحبت کند. مواردی پیش میآید که در آن مصاحبهکننده در مقابل مصاحبهشونده به شدت احساس مسؤلیت میکند و میخواهد هرچه زودتر به شخص کمک کند. این عجله سبب میشود که رفتار روانشناس باعث ایجاد هیجان و اضطراب در فرد شود. روانشناس باید در نظر داشته باشد که غالبا حل مشکلات مصاحبهشونده در یک جلسه امکانپذیر نخواهد بود. در جلسه اول بهتر است روانشناس تلاش کند تا از اضطراب فرد تا اندازهای بکاهد و به او آرامش دهد و او را به بازگشت تشویق کند.
تاثیر اضطراب در رفتار روانشناس
اضطراب، از دقت و ابتکار روانشناس میکاهد و سبب بروز برخی رفتارهای نامناسب نظیر زیاد حرف زدن میشود. روانشناس مضطرب برای کاهش اضطراب خود، بیش از حد لزوم صحبت میکند و سکوت حاکم بر جلسه مصاحبه باعث رنجیدگی او میشود. روانشناس مضطرب در جلسه مصاحبه معمولا رفتارهایی چون تعارف، خوشرویی زیاد از حد، عذر خواهی مکرر از پرسیدن سؤال و تاکید مدام بر پردهپوشی را از خود نشان میدهد. اینگونه رفتارها نه تنها از اضطراب و دلهره مصاحبهشونده نمیکاهد، بلکه آن را شدت میدهد. گاهی روانشناس مضطرب تلاش میکند تا شخص را در گفتههایش محدود سازد و به او پند و اندرز دهد و تأکید میکند که جلسه مصاحبه را جدی بگیرد. چنین رفتارهایی نیز باعث میشود مصاحبه به خوبی پیش نرود. زیرا فرد احساس میکند که روانشناس میخواهد از این طریق احساس بزرگمنشی و تخصص خود را به رخ او بکشد و این باعث افزایش احساس حقارت و اضطراب او میشود.
روشهای کاستن اضطراب
به دست آوردن تجربه و تبحر در مصاحبه، بهترین راه برای کاهش اضطراب میباشد. البته برای مقابله با اضطراب روشهایی وجود دارد که باید با آنها آشنا شد. برای کاستن اضطراب در مرحله اول، روانشناس باید دریابد که در چه مواقعی دچار ناراحتی و اضطراب میشود و اضطراب او در قالب چه رفتاری بروز میکند. آیا برای کنترل اضطراب خود پرحرفی میکند؟ اخم میکند یا سرد و بیاعتنا برخورد میکند؟ روانشناس با پیبردن به اینکه معمولا در برابر اضطراب چه واکنشی نشان میدهد، میتواند از اختلال در مصاحبه جلوگیری کند. یکی دیگر از روشهای از بین بردن اضطراب و کسب موفقیت بیشتر در جلسه مصاحبه دانستن این مطلب است که اغلب افراد به صحبت کردن درباره خود علاقه زیادی دارند و دوست دارند طرف مقابل خود را به عنوان فردی مشکلگشا ببینند نه فردی بازپرس. بنابراین روانشناس باید تلاش کند به گفتههای معمولی مردم بیشتر گوش کند و ببیند که مردم عادی چگونه درباره امیال، آرزوها، خواستهها، اضطراب، ترس و علایق خود صحبت میکنند.
منابع :
[1] . فیرس،ای. جری و تیموتی جی.ترال؛ روانشناسی بالینی، سیفالله بهاری، تهران، رشد، 1387، چاپ چهارم، ص 250 و 251.
[2] . شاملو، سعید؛ روانشناسی بالینی، تهران، رشد، 1386، چاپ دهم، ص 150.
[3] . فیرس،ای. جری و تیموتی جی.ترال؛ روانشناسی بالینی، ص 251 و 252.
[4] . شاملو، سعید؛ روانشناسی بالینی، ص 151.