کرونا به عنوان یک پدیده اقتصادی، جامعهشناختی و روانی با تغییر سبک زندگی بشر، تحول در ارتباطات اجتماعی، افت شدید اقتصاد در جهان و کاهش درآمدهای اقتصادی همراه بود. با این هجمه وسیع پیکره روابط بین فردی، عاطفی، اجتماعی، دوستانه و حتی عشق و علاقه، سلامت روحی و روانی و... پر از ترکش های کرونا خواهد بود و جهان را نیازمند شناخت روانشناسی دوران پساکرونا حواهد کرد. برخی اختلالات روانی با هدف پیشگیری از ابتلا به بیماری نظیر شست و شوی مداوم دستها (که براساس آمار مراکز بهداشت ودرمان با بیماریهای پوستی همچون اگزوما نیز همراه بوده است) میتواند با بروز وسواس تداوم یابد.
لزوم فراگیری آموزشهای تکمیلی درمان وسواس
گذار از دوران کرونا میتواند با بروز یک موج از بیماران مبتلا به اختلال وسواس همراه باشد و بر این اساس یادگیری آموزشهای تکمیلی درمان این اختلال در حال حاضر بسیار حائز اهمیت است. از منظر روانشناختی، این ویروس، روان برخی اشخاص که در این زمینه استعداد اولیه، ژنتیکی، یادگیری یا اضطرابهای اولیه داشتهاند را هدف (حمله) قرار میدهد. شنیدن مداوم اخبار ناخوشایند مرگ ومیر و از دست رفتن عزیزان، ضمن تحمیل فشار روانی بر ذهن، به دلیل عدم برگزاری مراسم یادبود و... با عذاب وجدان و تاسف برای بازماندگان قربانیان کرونا همراه است.
این مساله میتواند سبب دورههای سوگواری بلندمدت و همچنین بروز موج افسردگی در جهان متجلی شود که انگیزه، انرژی و امید، اهتمام و تلاش و چرخههای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. گاه نیز یادآوری خاطرات تلخ گذشته، احساس گناه و نشانههای اختلال پس آسیبی را سبب میشود.
اختلال اضطراب بیماری نیز به دلیل ترس از ابتلا به کرونا با بروز آنفلوآنزا و سرماخوردگی (که گاه با انجام آزمایش کرونا و حضور در مراکز بهداشت ودرمان سبب تحمیل فشار روانی بر آدمی میشود) میتواند بروز یابد. بنابراین تقویت سیستم ایمنی بدن در این دوران باید با ارتقای سلامت روان همراه باشد.