رضایت شغلی، عوامل و پیامدهای آن از موضوعات مورد توجه مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی و روانشناسی اجتماعی و حتی جامعهشناسی سازمانهاست. در تعریفی رضایت شغلی به مجموعهای از نگرشهای متعدد فرد به ابعاد مختلف شغل خود اطلاق می شود.
احتمالا قسمت عمدهای از زندگی روزانه شما صرف یک کار میشود. فرق میان اشتغال به شغلی که شما دنبالش بودهاید و شغلی که صرفا به خاطر اجبار به آن مشغولید، میتواند همان اختلاف میان زندگی رضایتبخش و کامروا یا زندگی شاق و نامطلوب باشد. موضوع کار دلخواه در برابر کار اجباری در بسیاری از حوزههای زندگی شما اهمیت دارد، اما بندرت با اهمیتتر از زمینه اشتغال است. پژوهشها نشان میدهد که خشنودی شغلی با شادکامی کلی، بهداشت روانی و امید زندگی طولانیتر ارتباط دارد. ویلنت، دریافت که کارکرد شغلی خوب با کارکرد سالم در بسیاری از زمینههای زندگی ارتباط دارد.1
پائول نه ساله، بعد از آمدن از مدرسه برای بازی با دوستش بیرون رفته و دیروقت بهخانه بازگشت، او دیگر زمانی برای انجام دادن تکالیف خویش نداشت. در طی هفته این مسئله دومین بار بود که رخ میداد. مادر پائول، با عصبانیت بهاو گفت: اگر این کار را دوباره تکرار کنی دیگر حق نداری یک هفته با دوستات بازی کنی.
پائول در حالیکه صورتش قرمز شده بود، چشمانش را ریز کرد و در جواب گفت: مامی ازت متنفرم ! دنیا روی سر فران خراب شد. شنیدن کلمۀ تنفر از دهان پسرش میتوانست برای او بسیار دردناک باشد. او میدانست که پائول از او نفرت ندارد و الآن که عصبانی است این کلمات را بهزبان آورده است. اما چگونه باید ناراحتی خویش را پنهان میکرد.
مادر خبر داشت که پائول هم مانند او بسیار عصبانی است و نمیخواست نسبت بهاحساسات پسرش بیاعتنا باشد و در این لحظه باید یک چیزی میگفت.
اما، در این موقعیت، گفتن چه چیزی میتوانست اوضاع را بهتر و جو را آرامتر کند؟ اگر مادر بهپائول میگفت: باشه پسرم اما من از تو متنفر نیستم، احتمالاً پائول در آن شرایط اعتنایی نمیکرد.
یا اگر فران سعی میکرد توضیح دهد که یادگیری دروس و انجام تکالیف بخشی از وظایف اوست، شاید وضعیت بدتر میشد، زیرا او علاقهای بهشنیدن وظایف و تعهدات خویش نداشت.
مادر میتوانست بگوید: من میدونم که تو عصبانی هستی اما یادت باشه، همیشه نمیتونی هر کاری را که دوست داری انجام بدی. گفتن این جمله خوب است چون پائول میفهمد که مادر متوجه عصبانیت او شده است. اما بهراستی، بازگو کردن این جملات نیز میتواند احساس ناامیدی پائول را رفع کند؟
اگر در منزل خویش با چنین مسئلهای مواجه شدید، یک پیشنهاد خوب برایتان دارم. شما میتوانید از فرزندتان بپرسید: وقتی که با من اینطوری صحبت میکنی، فکر میکنی من چه احساسی دارم؟
زمانی که فران این سؤال را پرسید پائول شگفت زده شد. پائول تاکنون بهچگونگی احساس مادرش و عملکرد رفتار خویش فکر نکرده بود. اما هنوز، عصبانی بود و با بیاعتنایی گفت: نمیدونم.
سپس فران گفت: میتونی با یک روش دیگه بهمن بگی چه احساسی داری؟ زمانی که پائول بهصورت مادرش نگاه کرد و ناراحتی را در چهرۀ او دید، عذرخواهی کرد و گفت که همچین منظوری نداشته.
حالا هر دو آرام شده بودند، مادر ناراحتی پسرش را درک کرده بود. بنابراین، از او پرسید: خوب، راجع بهانجام تکالیف مدرسهات چه نظری داری که بتونی بهموقع انجامش بدی؟
پائول در ابتدا پاسخ نداد اما مجبور بود بهاین مسئله فکر کند، سرانجام گفت: میتونم اول تکالیف مدرسهام را انجام بدم بعد با دوستم بازی کنم.
زمانی که با این روش از فرزندتان سؤال میکنید، او روش بیان کردن احساسات خویش را میآموزد. در اینجا پائول یاد گرفت، زمانی که عصبانی است، چگونه احساساتش را بیان کرده و برای این کار میتواند از روشهای دیگری نیز استفاده کند.
بهخاطر داشته باشید وقتی که ما، کودک را بهباد انتقاد میگیریم، مسلماً آنان نیز از ما انتقاد خواهند کرد. روش جدید که فران بهکار برد، بهتر از تهدید کردن بود و پائول هرگز بهمادرش نگفت که از او متنفر است.
منبع: والد متفکر، کودک متفکر
دبیر علمی پانزدهمین کنگره بینالمللی صرع با اشاره به اینکه از هر ۲۰۰ نفر جمعیت یک نفر مبتلا به صرع است، گفت: اختلالات روان و وسواس شدید می تواند در برخی از افراد سبب تشنج شود.
دکتر مرجان اسداللهی، در آستانه برگزاری پانزدهمین کنگره بینالمللی صرع، اظهار داشت: صرع علل مختلفی همچون تومورهای مغزی، وقوع سکته، بیماریهایی همچون اماس و ...، دارد و در سنین مختلف میتواند ایجاد شود و فرد و خانواده آن را درگیر کند.
وی افزود: امروزه مشخص شده مشکلات روحی و روانی میتواند سبب تشنج شود و درواقع در این شرایط علت مغزی در بروز صرع وجود ندارد. دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: حدودا ۳۰ درصد از بیمارانی که صرع مقاوم به درمان دارند منشاء روحی و یا وسواس شدید سبب تشنج در آنها شده و این در حالی بوده که قبلا اکثر بیماران به جای صرع درمان میشدند.
دبیر علمی پانزدهمین کنگره بینالمللی صرع گفت: از هر ۲۰۰ نفر جمعیت، یک نفرمبتلا به صرع است و یک سوم بیماران صرع مقاوم به دارو دارند که ممکن است مشکل بخشی از این افراد با جراحی برطرف شود ولی پیگیریهای لازم در این زمینه ضرورت دارد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در پانزدهمین کنگره بینالمللی صرع هم نورولوژیستها و هم افرادی که فلوشیپ صرع دارند از مخاطبان کنگره هستند، گفت: موضوعات مختلفی همچون صرع و تشنج، بارداری و صرع، سکتههای مغزی و صرع، تومور و ابتلا به بیماری اماس و ارتباط آن با صرع مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد و داروهای مورد نیاز برای این بیماران نیز مطرح میشود.
اسداللهی عنوان کرد: موضوعات دیگری همچون صرع در ارتباط با بیماری ایمنی، صرع مقاوم به دارو، ارتباط صرع با موضوعات روانپزشکی، انواع روشهای تصویربرداری جدید که بر ای تشخیص تشنج به کار میرود نیز از دیگر محورهای علمی این کنگره است.
وی خاطرنشان کرد: ۶ مهمان خارجی شامل ۵ استاد صاحبنظر و برجسته در حوزة بیماری صرع از اروپا و یک نفر از ژاپن در این کنگره حضور خواهند داشت و جدیدترین مباحث و دستاوردهای علمی در این کنگره مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد.
کرونا به عنوان یک پدیده اقتصادی، جامعهشناختی و روانی با تغییر سبک زندگی بشر، تحول در ارتباطات اجتماعی، افت شدید اقتصاد در جهان و کاهش درآمدهای اقتصادی همراه بود. با این هجمه وسیع پیکره روابط بین فردی، عاطفی، اجتماعی، دوستانه و حتی عشق و علاقه، سلامت روحی و روانی و... پر از ترکش های کرونا خواهد بود و جهان را نیازمند شناخت روانشناسی دوران پساکرونا حواهد کرد. برخی اختلالات روانی با هدف پیشگیری از ابتلا به بیماری نظیر شست و شوی مداوم دستها (که براساس آمار مراکز بهداشت ودرمان با بیماریهای پوستی همچون اگزوما نیز همراه بوده است) میتواند با بروز وسواس تداوم یابد.
لزوم فراگیری آموزشهای تکمیلی درمان وسواس
گذار از دوران کرونا میتواند با بروز یک موج از بیماران مبتلا به اختلال وسواس همراه باشد و بر این اساس یادگیری آموزشهای تکمیلی درمان این اختلال در حال حاضر بسیار حائز اهمیت است. از منظر روانشناختی، این ویروس، روان برخی اشخاص که در این زمینه استعداد اولیه، ژنتیکی، یادگیری یا اضطرابهای اولیه داشتهاند را هدف (حمله) قرار میدهد. شنیدن مداوم اخبار ناخوشایند مرگ ومیر و از دست رفتن عزیزان، ضمن تحمیل فشار روانی بر ذهن، به دلیل عدم برگزاری مراسم یادبود و... با عذاب وجدان و تاسف برای بازماندگان قربانیان کرونا همراه است.
این مساله میتواند سبب دورههای سوگواری بلندمدت و همچنین بروز موج افسردگی در جهان متجلی شود که انگیزه، انرژی و امید، اهتمام و تلاش و چرخههای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. گاه نیز یادآوری خاطرات تلخ گذشته، احساس گناه و نشانههای اختلال پس آسیبی را سبب میشود.
اختلال اضطراب بیماری نیز به دلیل ترس از ابتلا به کرونا با بروز آنفلوآنزا و سرماخوردگی (که گاه با انجام آزمایش کرونا و حضور در مراکز بهداشت ودرمان سبب تحمیل فشار روانی بر آدمی میشود) میتواند بروز یابد. بنابراین تقویت سیستم ایمنی بدن در این دوران باید با ارتقای سلامت روان همراه باشد.
جواب کوتاه این است که بله افسردگی می تواند مسری باشد. ولی نه به این تعبیر که اگر به یک فرد افسرده دست بدهید بیماری اش به شما منتقل می شود.
دهها سال است که محققین علوم روانشناسی و جامعه شناسی به این حقیقت اشاره کرده اند که رفتارهای سالم و ناسالم می توانند به دیگران منتقل شود. از ترک کردن سیگار تا خودکشی و همه احساسات و عادت های بشری می توانند توسط دیگران، تقلید و تکرار شوند.
افسردگی معمولاً همراه با مجموعه ای از رفتارها و عادتها است نظیر تصمیمات غیرمنطقی، بدبینی، ایرادگیری، کنسل کردن قرارهای جمعی، و لذت نبردن از خوشی های معمول در زندگی… اعمال و احساساتی که قابل سرایت به دیگران هستند.
دانستن این موضوع به معنای این نیست که از افراد افسرده که می شناسید فاصله بگیرید. اگر در قدم اول بپذیرید که مشکلات و رفتار آدم های افسرده، علائم بیماری شان است، مصونیت را نصیب خود ساخته اید.
وقتی بپذیرید که آنها بیمار هستند و نقش بازی نمیکنند یا تنبل و فرصت طلب نیستند، راحت تر می توانید همانطوری که هستند درک شان کنید.
یادتان باشد بیشترین انرژی منفی که نصیب شما می شود و شما را در معرض سرایت رفتار افسرده آنها قرار می دهد این است که تلاش کنید آنها را معالجه کنید یا با ذکر پیشنهادات تان، متوقع باشد که آنها خودشان را معالجه کنند.
شما برای عزیزان افسرده فقط یک حامی مهربان باشید و در حد مقدور با احساست خود و آنها کلنجار نروید. آنها را همانطور که هستند بپذیرید و نشان دهید که دوست شان دارید و می خواهید وقت و زمان برای شان بگذارید.
این نکته اصلی هم ضروری است مطرح شود که اگر علائم افسردگی در خانواده تان باشد، اگر سیستم دفاع بدنیتان ضعیف باشد یا اگر خودتان و موقعیت زندگی تان سرشار از تنش باشد شاید افسرده شدن تان از طریق رفاقت با یک فرد افسرده ممکن باشد.
ترجمه شده از لینک: https://www.psychologytoday.com/us/blog/how-be-yourself/201606/is-depression-contagious
بیخوابی یا کمخوابی یک علامت است که فرد بهطور مستمر به خواب نمیرود. به عبارتی دیگر مشکل در به خواب رفتن، بیدار شدن مکرر در خلال شب همراه با ناتوانی یا اشکال در به خواب رفتن مجدد، بیدارشدن خیلی زود در صبح و خوابی که باعث تجدید قوا نشود را بیخوابی گویند.
بیخوابی یکی از اختلالات خواب است که در روانشناسی خواب مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. ناتوانی در به خواب رفتن یا ناتوانی در خواب ماندن در مدت طولانی یا خواب عمیق را کم خوابی میگویند. کمخوابی در واقع خود بیماری به حساب نمیآید بلکه جزء علایم بیماری محسوب میشود. کمخوابی معمولاً ناشی از اضطراب و تنش هیجانی است. از دیگر علل کم خوابی، میتوان احساس عدم امنیت، ترس از تنهایی، افسردگی و مصرف کافئین را نام برد. کمخوابی در بین زنان ۱٫۴ برابر مردان رایج است. بنابر آمارهای وزارت بهداشت آمریکا سالانه ۶۴ میلیون نفر از آمریکاییها از کمخوابی رنج میبرند. مصرف داروهای ضدافسردگی، قرصهای خوابآور میتواند برای درمان موقت این بیماری مفید باشد؛ اما بهترین راه برای درمان بیخوابی در بیشتر افراد، استفاده از روش CBT-I است. به این درمان، درمان شناختی رفتاری بیخوابی نیز میگویند.
دریافت فیلم آموزشی
حجم: 13.5 مگابایت
بازیهای رایانهای زمانی به اعتیاد برای افراد تبدیل میشوند که وقتی شخص شروع به بازی میکند، خود را در رابطه و در قالب شخصیتهای بازی حس کند. و شرکت های تولید کننده بازی هر چه در توان دارند برای ایجاد همین همزاد پنداری و در واقع اعتیاد آور کردن بازی به کار می گیرند و میلیون ها دلار هزینه را به جان می خرند که کاراکتر سازی مناسب داشته باشند.بی اهمیت نشان دادن زمان، استفاده نادرست از پول و احساسات چندگانه میتواند از عوامل اعتیاد به بازیهای آنلاین باشد.
بیماری های علاوه بر مشکلات جسمی که ایجاد می کنند باعث بروز مشکلات روحی نیز می شوند و بر روی شخصیت فرد بیمار هم تاثیر می گذارند.
بیماری پارکینسون
بیماری پارکینسون با کمی لرزش در دست ها شروع می شود و در نهایت بر روی راه رفتن، صحبت کردن، خوابیدن و فکر کردن شما تاثیر می گذارد. حتی در مراحل اولیه منجر به وسواس نسبت به جزئیات یا بی توجهی ناگهانی می شود. در مراحل پیشرفته تر فرد فراموشکار می شود یا مانند گذشته اجتماعی نیست. به علاوه در این شرایط جهت دهی به افکار کار سختی خواهد بود.
بیماری هانتینگتون Huntington s Disease
هانتینگتون بیماری است که با آن متولد می شوید، اما معمولا در سن 30 تا 40 سالگی ظاهر می شود. این بیماری به سلول های مغز آسیب می زند و بر روی هر بخشی از زندگی شما تاثیر می گذارد. فرد مبتلا به درستی و به وضوح نمی تواند فکر کند، یا ممکن است عصبانی شود یا از انجام فعالیت های مهمی مانند مسواک زدن اجتناب کند؛ در حالیکه اصلا از این اتفاقات آگاهی نداشته باشد.
مالتیپل اسکلروزیس یا ام اس MS
در شرایط ابتلا به ms سیستم ایمنی به عصب های مغز و نخاع حمله می کند. این امر منجر به بروز مشکلاتی می شود، از جمله بروز مشکل در کنترل مثانه یا عدم توانایی در راه رفتن. در برخی موارد ام اسمنجر به شادی و هیجان بیش از اندازه می شود که با واقعیت فاصله زیادی دارد. به علاوه ممکن است فرد بدون هیچ کنترلی یا بدون اینکه بداند چه حسی دارد، بخندد یا گریه کند.
بیماری تیروئید
تیروئیدهورمون هایی تولید می کند که به بدن می گوید تا چه اندازه سریع یا آهسته کار کند. اگر تیروئید هورمون زیادی تولید کند، سرعت برخی عملکردهای بدن افزایش پیدا می کند. در این شرایط فرد تحریک پذیر و مضطرب شده و دچار نوسانات خلقی می شود. اگر این هورمون به اندازه کافی تولید نشود، شخصیت فرد بی تفاوت می شود. اگر این شرایط درمان نشود، تاثیرات طولانی مدت بر روی مغز خواهد داشت.
تومور مغزی
تومور اگر در لوب جلوی مغز بروز کند بر روی بخش هایی از مغز تاثیر می گذارد که کنترل کننده شخصیت، حافظه و حل مسئله هستند. این امر باعث می شود احساس گیجی و آشفتگی کنید یا فراموشکار شوید. به علاوه تومور مغزی منجر به بروز خشم می شود یا افکار پارانوئیدی را در فرد تحریک می کند، به عنوان مثال تصور اینکه دیگران قصد گرفتن و آزار دادن فرد بیمار را دارند.
برخی انواع سرطان ها
تومورهای مغزی و نخاعی تنها سرطان هایی نیستند که بر روی شخصیت شما تاثیر می گذارند. اگر تومور سرطانی در غده هیپوفیز خود داشته باشید، غده ای که سطح هورمون های بدن را کنترل می کند، باز هم دچار تغییرات شخصیتی خواهید شد. تومور بدخیم اگر در سلول هایی از بدن ظاهر شود که ترشحات و مایعات بدن را تولید می کنند، شخصیت شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. این تومورها در هر جایی از بدن، از جمله پستان، روده، ریه یا پانکراس بروز می کند.
سکته مغزی
زمانی که خون کافی به بخشی از مغز نرسد، سلول های این بخش اکسیژن کافی دریافت نمی کنند و می میرند. میزان تاثیر این بیماری بر روی شخصیت به طول مدت سکته مغزی و محل بروز آن در مغز بستگی دارد. بعد از سکته ممکن است توانایی حرکت دادن بعضی بخش ها را نداشته باشید و این امر بر روی شخصیت شما تاثیر خواهد گذاشت. در این شرایط صبر خود را به راحتی از دست می دهید، دچار نوسانات خلقی خیلی جدی می شوید یا تحریک پذیرتر از قبل خواهید شد.
آسیب دیدن مغز
بعد از وارد شدن ضربه جدی به سر، بروز تغییرات شخصیتی از علائم پنهانی هستند که به مرور زمان رخ می دهند. در موارد جدی تر شخصیت فرد کاملا متفاوت خواهد شد و حرف هایی می زند یا کارهایی می کند که قبل از این انجام نمی داده است.
افسردگی
افسردگی بر روی هر بخشی از زندگی شما تاثیر می گذارد. افسردگی نه تنها بر روی خلق و خو، بلکه بر روی افکار، حافظه و تصمیم گیری شما نیز تاثیر می گذارد. این بیماری بر روی چگونگی افکار شما نسبت به دنیای اطراف تاثیر می گذارد. خانم های مبتلا به افسردگی اغلب احساس بی ارزشی، ناراحتی و گناه می کنند در حالیکه مردان افسرده بیشتر خسته، تحریک پذیر و عصبانی هستند.
اختلال وسواس اجباری
اختلال وسواس اجباری Obsessive-Compulsive Disorder منجر به بروز اضطراب می شود و افکار و ضرورت هایی برای فرد ایجاد می شود که رهایی از آنها خیلی سخت است. به عنوان مثال فرد بارها و بارها دست های خود را می شوید. فرد به عملکردهای خود اطمینان نمی کند و انجام یک فعالیت ساده ساعت ها طول می کشد. اگر کسی فرد را مورد انتقاد قرار دهد، این شرایط بدتر خواهد شد چرا که اضطراب فرد بیشتر می شود.
افسردگی دو قطبی
افسردگی دو قطبی باعث نوسانات خلقی شدید می شود، هیجانات بیش از حد معمول و افسردگی و ناراحتی بیش از حد. زمانی که فرد خیلی هیجان زده است، با سرعت خیلی زیادی صحبت می کند و ریسک های بزرگی می کند. گاهی نیز ترکیبی از هر دو در فرد بروز می کنند. این تغییرات شدید بر روی خواب و انرژی فرد تاثیر گذاشته و فکر کردن را برای فرد دشوار می سازد.
اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی یک بیماری روحی جدی است که باعث می شود فرد صداهایی را بشنود یا چیزهایی را ببیند که وجود ندارند. فرد افکار و اعتقاداتی را نشان می دهد که پایه و اساس واقعی ندارند. در درجه اول فرد مبتلا ممکن است مثل همیشه اجتماعی نباشد و با بدتر شدن بیماری کنترل افکار برای فرد سخت خواهد شد. در این شرایط فرد رفتاری نشان می دهد که با شخصیت وی کاملا متفاوت است و رفتارهای وی غیر قابل پیش بینی و کنترل خواهند بود.
منبع : webmd.com