کرونا به عنوان یک پدیده اقتصادی، جامعهشناختی و روانی با تغییر سبک زندگی بشر، تحول در ارتباطات اجتماعی، افت شدید اقتصاد در جهان و کاهش درآمدهای اقتصادی همراه بود. با این هجمه وسیع پیکره روابط بین فردی، عاطفی، اجتماعی، دوستانه و حتی عشق و علاقه، سلامت روحی و روانی و... پر از ترکش های کرونا خواهد بود و جهان را نیازمند شناخت روانشناسی دوران پساکرونا حواهد کرد. برخی اختلالات روانی با هدف پیشگیری از ابتلا به بیماری نظیر شست و شوی مداوم دستها (که براساس آمار مراکز بهداشت ودرمان با بیماریهای پوستی همچون اگزوما نیز همراه بوده است) میتواند با بروز وسواس تداوم یابد.
لزوم فراگیری آموزشهای تکمیلی درمان وسواس
گذار از دوران کرونا میتواند با بروز یک موج از بیماران مبتلا به اختلال وسواس همراه باشد و بر این اساس یادگیری آموزشهای تکمیلی درمان این اختلال در حال حاضر بسیار حائز اهمیت است. از منظر روانشناختی، این ویروس، روان برخی اشخاص که در این زمینه استعداد اولیه، ژنتیکی، یادگیری یا اضطرابهای اولیه داشتهاند را هدف (حمله) قرار میدهد. شنیدن مداوم اخبار ناخوشایند مرگ ومیر و از دست رفتن عزیزان، ضمن تحمیل فشار روانی بر ذهن، به دلیل عدم برگزاری مراسم یادبود و... با عذاب وجدان و تاسف برای بازماندگان قربانیان کرونا همراه است.
این مساله میتواند سبب دورههای سوگواری بلندمدت و همچنین بروز موج افسردگی در جهان متجلی شود که انگیزه، انرژی و امید، اهتمام و تلاش و چرخههای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. گاه نیز یادآوری خاطرات تلخ گذشته، احساس گناه و نشانههای اختلال پس آسیبی را سبب میشود.
اختلال اضطراب بیماری نیز به دلیل ترس از ابتلا به کرونا با بروز آنفلوآنزا و سرماخوردگی (که گاه با انجام آزمایش کرونا و حضور در مراکز بهداشت ودرمان سبب تحمیل فشار روانی بر آدمی میشود) میتواند بروز یابد. بنابراین تقویت سیستم ایمنی بدن در این دوران باید با ارتقای سلامت روان همراه باشد.
اغلب کودکان دوست خیالی دارند، این دوست به رشد مهارتهای اجتماعی کودکان کمک شایانی میکند، اما در برخی مواقع مشکلاتی جدی را به همراه دارد.
اغلب کودکان دوست خیالی دارند و همواره با این دوست صحبت و بازی میکنند حتی با این موجود ساختگی غذا میخورند و میخوابند.
دوست خیالی به نوبه خود خوب است و به رشد مهارتهای اجتماعی و پرورش خلاقیت کودکان کمک میکند، اما در برخی مواقع این دوست خیالی تا بزرگسالی همراه کودکان باقی میماند و مشکلات بسیاری را برای آنها ایجاد میکند.
برای بررسی اینکه این دوست خیالی در چه موقعیتهایی ایجاد میشود و در چه صورت خطرناک است با کیانا بنیهاشمی روانشناس کودک و خانواده و زهرا سعید واحد روانشناس کودک گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
داشتن دوست خیالی کودکان از چند سالگی آغاز میشود؟
کیانا بنیهاشمی روانشناس کودک و خانواده درباره اینکه داشتن دوست خیالی کودکان معمولاً از چند سالگی آغاز میشود و تا چند سالگی ادامه پیدا میکند، اظهار کرد: کودکان از حدود سه سالگی دوست خیالی پیدا میکنند و تا هفت سالگی این دوست همراهشان باقی میماند، ولی اوج این مسئله بین سنین چهار تا ۶ سالگی است.
دوست خیالی کیست؟
دوست خیالی یکی از شخصیتهای کارتونی یا موجودی است که شکل آن به صورت دقیق مشخص نیست و ساخته شده ذهن کودک است؛ این دوست میتواند مثل اشکال هندسی بوده یا یک وسیله باشد. بیش از ۶۰ درصد کودکان دوست خیالی دارند؛ تخیل کودکان از حدود سه سالگی شکل میگیرد و پرورش پیدا میکند؛ کابوسهای شبانه هم معمولاً همزمان با دوست خیالی در کودکان آغاز میشود؛ منشأ تخیل به کارتونها یا کتاب های کودکان بر میگردد و امری کاملاً طبیعی است.
دوست خیالی معمولا دارای نام و برای کودکان واقعی است به این صورت که برای این دوست هویت قائل هستند؛ برای مثال وقتی کودک روی مبل یا صندلی مینشیند برای دوست خیالیاش هم صندلی در نظر میگیرد، سر میز غذا برایش بشقابی میگذارد یا کنار این دوست خیالی میخوابد که این رفتارها همگی طبیعی است.
کودک وجود دوست خیالی را به رسمیت میشناسد بنابراین والدین نباید این دوست را انکار کنند و به کودک بگویند که چنین دوستی وجود ندارد والدین باید به این موجود خیالی احترام بگذارند و آن را بپذیرند.
گاهی اوقات کودکان از وجود دوست خیالیشان سوء استفاده میکنند برای مثال کار بدی را انجام میدهند سپس این کار را گردن دوست خیالیشان میاندازند، والدین در این جا باید وارد عمل شوند و بگویند که قانون خانه ما این است که هیچکس کار بد انجام ندهد و این قانون برای همه اعضای خانواده صادق است.
دوست خیالی کودکان به رشد مهارتهای اجتماعی آنها کمک میکند
بنیهاشمی درباره اینکه دوست خیالی خوب است یا بد؟ اظهار کرد: داشتن دوست خیالی میتواند خوب باشد، زیرا به رشد مهارتهای اجتماعی کودکان کمک میکند و آنها یاد میگیرند که چطور مسائل را از نگاه فردی دیگر ببینند؛ کودکان همچنین مدیریت هیجان، مسئولیتپذیری و برنامه ریزی را با داشتن دوست خیالی راحتتر و بهتر یاد میگیرند.
دوست خیالی در موقعیت و فضاهای جدید مانند مهد کودک به کودک احساس امنیت میدهد؛ وقتی فرزند دوم خانواده متولد میشود والدین بیشتر به فرزند کوچکتر توجه، مهر و محبت میکنند بنابراین کودکان اغلب در این موقعیت با دوست خیالی تنهایی خود را میگذرانند؛ رفتن به خانهای جدید و تغییر محل زندگی یا مهاجرت هم باعث میشود تا کودکان دوست خیالی پیدا کنند؛ طلاق والدین یا فوت یکی از نزدیکان کودک هم از جمله موقعیتهایی است که کودکان در آنها دوست خیالی پیدا میکنند.
خیالپردازی کودکان چه موقع نگرانکننده است؟
بنیهاشمی یادآوری کرد: اگر ۶ ماه یا بیشتر تنها دوست کودک، دوست خیالیاش بوده و کودک تمایلی به برقراری ارتباط با همسالانش را نداشته باشد در این صورت مراجعه به روانشناس ضروری است؛ همچنین در برخی موارد کودکان با نگرانی میگویند که دوست خیالیشان آنها را کنترل و مجبور به انجام کارهای بد یا خطرناک میکند در این مواقع هم خیالپردازی کودکان خطرناک است؛ اگر کودکان از دوست خیالیشان بترسند در این صورت هم باید کودک نزد روانشناس برود؛ کودکان معمولا ًبا ورود به مدرسه دوست خیالیشان را از دست میدهند، اما در برخی موارد پس از ۹ سالگی دوست خیالی کودکان همچنان وجود دارد که مراجعه به روانشناس کودک ضروری است.
سلام. بعضی همکاران در مورد اینکه رابطین چه کسانی هستند و از میان چه افرادی انتخاب میشوند سوالاتی را مطرح نمودند! همانگونه که میدانید حوزه مشاوره را به پنج عنوان: هفته بهداشت روان، هفته مشاغل، هدایت تحصیلی، طرح رابطین مشاوره و طرح همیار مشاوره میشناسند. طرح رابطین مشاوره به منظور پوشش مدارس ابتدایی و ارتباط بیشتر این مدارس با حوزه مشاوره و استفاده هرچه بیشتر این عزیزان از امکانات درمانی و یاری رسانی این حوزه طراحی و تدوین گردید.
کودکان امروز در عصر پرهیجان و متنوعی زندگی می کنند و نیاز به حمایت ، راهنمایی و ایجاد فرصت هایی در طول دوره کودکی دارند. کودکان در این دوره رشدی با چالش های مشترک و گوناگونی مواجه می شوند که در پیشرفت تربیتی، اخالقی و تحصیلی آنان مؤثر است . با توجه به اینکه تسهیل و تسریع ارایه خدمات مشاوره ای مطلوب در عصر ارتباطات نیازمند برنامه ریزی سیستمی و همکاری عوامل مدرسه می باشد ، این برنامه به منظور توسعه خدمات مشورتی تدوین شده است .
اهداف :
1 -تعمیق و تسهیل فعالیت های راهنمایی با توجه به ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت در مدارس ابتدایی
2 -تمرکز بر پیشگیری از مشکالت تربیتی ، اخالقی ، عاطفی و ...
3 -استفاده از ظرفیت و توان عوامل آموزشگاهی در ارائه خدمات راهنمایی های تربیتی و اخالقی
4 -شناسایی دانش آموزان نیازمند دریافت خدمات مشاوره ای و ارجاع ایشان به هسته مشاوره
فرایند اجرایی برنامه و زمان بندی :
- مدیران مدارس از بین معاونان پرورشی و تربیت بدنی ، مربیان پرورشی و آموزگاران داوطلب ، یک نفر را که دارای ضوابط زیر می باشند ،انتخاب و بر اساس نمون برگ شماره1 برای شرکت در جلسات توجیهی و آموزشی به معاونت پرورشی و تربیت بدنی اداره خود معرفی نمایند.
تذکر : معاون پرورشی و تربیت بدنی و یا مربی پرورشی مدارس در اولویت می باشند. - همکارانی که در سال قبل رابط هسته مشاوره بوده اند و در ارزیابی فعالیت موفق بوده در اولویت هستند.
ضوابط انتخاب رابط هسته مشاوره :
1 -فرد منتخب عالقه مند به انجام فعالیت های راهنمایی و مشاوره باشد.
2 -در بین دانش آموزان و همکاران محبوبیت داشته باشد.
3 -حداقل مدرک تحصیلی لیسانس در یکی از رشته های مرتبط مشاوره ، روان شناسی و... باشد.
4 -از قدرت بیان و مهارت های ارتباطی مطلوب برخوردار باشد.
شرح وظایف رابط هسته مشاوره :
1 -برقراری ارتباط صمیمانه با دانش آموزان و کمک به تسهیل ارتباط دانش آموزان با سایر افراد
2 -همکاری با هسته مشاوره اداره در گسترش فعالیت های راهنمایی و مشاوره تربیتی در سطح آموزشگاه
3 -همکاری در برگزاری جلسات راهنمایی گروهی به دانش آموزان در خصوص مهارت های زندگی توسط مشاورین منطقه
4 -هدایت دانش آموزان در زمینه های تربیتی ، آموزشی و تحصیلی و شیوه های صحیح مطالعه و تشکیل کالسهای آموزشی
5 -شناسایی مستمر دانش آموزان در معرض خطر نیازمند به خدمات مشاوره ای و ارجاع به هسته مشاوره اداره
6 -تهیه بروشور در زمینه های بهداشت روان ، رشد عاطفی، اخالقی و ... موضوعات مرتبط با نیازهای دانش آموزان و توزیع مناسب بین دانش آموزان ، همکاران و اولیاء
7 -نصب تابلوی صدای مشاور و صندوق ارتباط با رابط هسته مشاوره
8 -پاسخگویی به سئواالت کتبی درون صندوق مکاتبه زیر نظر شورای تربیتی مدرسه .
9 -شرکت فعال در کارهای آموزشی دوره های ضمن خدمت و مطالعه کتب معرفی شده توسط هسته مشاوره
11-دعوت از مشاورین منطقه برای آموزش های مورد نیاز در مدرسه
اصطلاحی در زبان انگلیسی وجود دارد به نام « هایپرسین – hypersane که یک قدمت تاریخی در فرهنگ بشر دارد. شروعش با فیلسوف یونانی دیوژن بود که عملا مثل یک دیوانه، پریشان و ولگرد می زیست. وقتی از دیوژن پرسیدند زیباترین چیزی که می تواند وجود داشته باشد چیست؟ او گفت parrhesia که معنای تحت الفضیاش می شود آزادی مطلق و کامل از هر قید و بند … از دید روانشناسی، انسانها برای در جمع زندگی کردن، هم باید مدام نیتها و امیال خود را کنترل کنند و هم باید مدام در مسیر تربیت و سنت عمومی هر جامعه، تلاش کنند نرمال باشند. این نرمال بودن مصادف است با انواع خودفریبی و دیگران فریبی… برای اینکه نرمال بودن یعنی داشتن موقعیت و هویتی دیگران پسند …
برای خیلی ها، ایجاد یک موقعیت نرمال در این دنیای نابرابر، باعث تشوشی و نگرانی و سرخوردگی و ریسک های توام با شکست می شود. اگر هم خوش شانس باشیم باید با سرسختی و از خودگذشتگی تمام موفقیت انسانی مان را حفظ کنیم. این تقلا برای همرنگ و همراه بودن، اذیت کننده و افسرده ساز هم می تواند بشود. درصد خودکشی ها، تنهاییها و مصرف زدگی مدام بیشتر می شود چون اکثریت بشر همه عمر می دود که نرمال شود. همه می گویند نرمال بودن یک اتفاق انسانی است و برای همین از تفکر و دقت در چرایی جهان پیرامون می ترسند. اذیت شان می کند. نگران هستند مبادا دیوانه شوند. از دیوژن که به عمد ادای دیوانه ها را در می آورد پرسیدند دنبال چه می گردی به آرامی گفت دنبال انسان می گردم. این همان جستجویی است که مولوی نیز بیان کرده است. منظور کلی این دو انسان فراخردمند و سقراط و کنفسیوس و افرادی مثل جین گودل تا نلسون ماندلا، این است که یک بار به دنیا آمده اید و ذهن و وجود شگرفی دارید. انسانیت را محدود به نرمال هایی که جامعه توقع دارد نسازید. انسان باشید به جای اینکه فقط نرمال باشید. افراد فرادیوانه، می توانند از حالت نرمال خارج شوند بدون اینکه دیوانه شوند. این نوع افراد از احساسات و خواسته های لحظه ایی و دوره ایی فاصله می گیرند. از چشم و همچشمی و مسابقه کدام مان بیشتر داریم پرهیز می کنند..
آدم های فرادیوانه، معمولا دیده نمی شوند و حتی کشف هم نمی شوند و ترجیح می دهند خود را وفق یک کار مثبت کنند. صبور و آرام و بدون هیچ درخواست و توقعی، کارشان را می کنند و از اینکه مورد توجه قرار نگرفتند ناراحت نیستند. انسانهای زیادی بر اثر استرس های رواج یافته برای دستیابی به توقعات زندگی، روح و روان شان خرد می شود ولی دست از تلاش برای نرمال شدن نمی کشند. آنها اگر می توانستند به تمناهای معمول در هر جامعه، دست رد بزنند دیوانه و عصبی و پریشان و مملو از استرس نمی شدند. آنها می توانستند به معنای واقعی کلمه اتنخاب کنند که آزاد و رها زندگی کنند حتی اگر جامعه آنها را غیرعادی و دیوانه ببیند.
ترجمه شده از: The hypersane are among us, if only we are prepared to look
این متن، ترجمه یکی از سلسله گفتارهای رادیویی «اریک فروم» روانکاو برجسته آلمانی (۱۹۸۰-۱۹۰۰) است که با عنوان «روانشناسی برای غیر روانشناسان» در تاریخ اول نوامبر سال ۱۹۷۳ از رادیو «Süddeutscher Rundfunk» پخش شده است. سلسله گفتارهای یادشده را هانس یورگن شولتز Hans Jürgen Schultz در کتابی با نام «درباره عشق به زندگی» Über die Liebe zum Leben منتشر کرده است.
برای خواننده ممکن است چنین تصوری پیش بیاید که اریش فروم به روانشناسی با دیدگاهی «منفی» مینگریست؛ اما اینطور نیست. او به روانشناسی مدرن با نظری انتقادی نگاه میکرد؛ علت چنین نگاهی این بود که برخلاف روانشناسی پیشامدرن، که هدفش «بهتر شدن» و «شکوفایی» انسان بود، روانشناسی مدرن هدف دیگری را دنبال میکند. مثلاٌ، در مکتب «رفتارگرایی»، هدف جستجوی مفهوم و ارزش زندگی نیست، بلکه مهم این است که از راه پاداش دادن (یا: تطمیع) بتوان انسان را همچون موشهای آزمایشگاهی به کارهایی وادار کرد که مورد نظر پاداشدهنده است. اما اریش فروم عقیده داشت که روانکاوی راه حلی است برای کمک به رشد روانی و شکوفایی انسان، برای اینکه انسان خود را بشناسد و «بهتر شود»، از قید توهمات آزاد گردد، شخصیتی بالغ و مستقل پیدا کند، و بتواند قابلیتهای خودش را کشف کند و به آنها واقعیت ببخشد.
اصول سه گانه فروید
زیگموند فروید مکتب روانکاوی را پایهگذاری کرد. هدف فروید این بود که شور و شوق– به ویژه شور و شوق نامعقول (خردگریز) (die irrationalen Leidenschaften) انسان را معقول (خردآمیز) (rational) ببیند. میخواست علتها و پیششرطهای نفرت، عشق، فرمانبرداری، ویرانگری، حسادت، بدگمانی– و همهی شور و عشقی را که نویسندگان بزرگ (از جمله شکسپیر، بالزاک یا داستایفسکی) درنمایشنامهها ورمانهای خود اینگونه بی پرده به آنها پرداختهاند، بشناسد. فروید میخواست همه اینها را از لحاظ علمی مورد پژوهش قرار دهد. او دانش خردگریزی (die Wissenschaft des Irrationalen) را پایهگذاری کرد. میخواست خردگریزی را نه از لحاظ هنری، بلکه از لحاظ عقلی بشناسد. به همین دلیل هم روشن است که تئوری فروید بر هنرمندان، و در درجهی اول بر مکتب سوررئالیسم، بسیار بیشتر اثرگذاشت تا بر روانشناسان و روانپزشکانی که درواقع همهی این افکار را مهمل میدانستند.
دنیای آموزش این روزها تحت سیطره اینترنت و اصطلاحا فضای مجازیست. همانگونه که آموزش مجازی شده به تبع آن امتحانات نیز در همین فضا برگزار میشوند. در این شرایط همراهی برخی والدین در تقلب کردن دانش آموزان هنگام پرسش و پاسخ مجازی آسیبها و عواقبی دارد که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. والدین باید توجه داشته باشند که دانش آموز کنونی، شهروند آینده این جامعه است و از این رو آموزش کنترل درونی به دانش آموز و عدم تقلب در هنگام نبود کنترل بیرونی در آموزش مجازی، امری مهم محسوب میشود.
اصل موضوع تقلب امری نکوهیده است، والدین باید بدانند که همراهی دانش آموزان در تقلب کردن امری غلط است چراکه اولویت دانش آموزان کسب مهارت است و نه کسب نمره؛ همچنین وظیفه والدین در هنگام درخواست فرزندان برای کمک رسانی آنها در تقلب، بیتفاوتی و نادیده گرفتن فرزند است. والدین باید در هنگام تقلب کردن فرزند او را تنها بگذارند و به او در این راه کمک نکنند چراکه تقلب کردن یا تقلب نکردن نوعی قانونمندی در منزل است و رقتار والدین پایبندی به این قوانین را نشان میدهد. در آموزش مجازی و پرسش و پاسخ مجازی دانش آموزان، تقلب کردن به دلیل حذف کنترل بیرونی و نظارت مستقیم آموزگار، درصورتی که از پیش به دانش آموز مسئولیت پذیری و نحوه کنترل درونی آموزش داده نشده باشد، امری طبیعی است.
در شرایط کنونی که آموزش به صورت مجازی انجام میشود نظام آموزشی، آموزگاران و والدین باید مدیریت رفتاری دانشآموزان را یاد بگیرند چراکه با حذف نظارت بیرونی از سوی آموزگاران، کنترل بیرونی حذف میشود و در نهایت دانش آموز به تقلب روی میآورد. با حذف کنترل بیرونی تنها عاملی که منجر به عدم تقلب دانش آموز و مسئولیت پذیری وی در قبال آموزش میشود، کنترل درونی اوست که به آموزش از طرف والدین و نظام آموزشی نیاز دارد. اگر والدین مهارتهای فرزند پروری را آموزش دیده باشند به راحتی میتوانند فرزندی مسئولیت پذیر تربیت کنند، این مسئولیت پذیری کمک میکند تا کنترل درونی جایگزین کنترل بیرونی شود و دانش آموز با مسئولیت پذیری از تقلب خودداری کند. همچنین پروسه تقلب کردن در صورتی برای دانش آموز طبیعی محسوب میشود که این آموزشها از پیش به او داده نشده باشد.
درباره نحوه برخورد والدین و آموزگاران با تقلب کردن دانش آموز، باید گفت: در صورتی که آموزگاران و والدین متوجه تقلب دانش آموز شدند، به هیچ عنوان نباید تقلب کردن او را یادآوری کنند، راه حل آن نیز با توجه به سن دانش آموز متغیر است برای مثال برای کودکان میتوان از تکنیکهای بازی درمانی و قصه گویی خلاق استفاده کرد. والدین پس از اینکه متوجه تقلب کردن فرزند خود میشوند میتوانند به راحتی از موضوع عبور کنند اما نباید در آموزش کنترل درونی و عدم تقلب او سهل انگاری کنند.
والدین در ابتدا میتوانند فرزند و تقلب او را نادیده بگیرند چراکه نایده گرفتن تنبیهی برای فرزند محسوب می شود. والد با نایده گرفتن به کودک تلنگر می زند که برایم مهم نیست. کودک پاداش منفی دریافت میکند و این پاداش منفی همراه با بی تفاوتی به مرور به کودک میفهماند که در حال طی کردن مسیر اشتباهی است.
شیدایی یک احساس خوشحالی، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه است. این حالت میتواند آنقدر شدید باشد که فکر کردن و قضاوت شما را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است تفکرات عجیبی راجع به خود داشته باشید، تصمیمات بدی بگیرید و به صورت شرم آور، مضر و گاهی خطرناک رفتار کنید.
مردی 28 سال و متاهل هستم که حس می کنم دارای حالات خاصی هستم مثلا زمانیکه از خواب بیدار می شوم خوشحالم ولی ناگهان با یک اتفاق بد خیلی کوچک حالم بد می شود و احساس ناراحتی می کنم و همین باعث گوشه گیری من از دیگران می شود و از این حس لذت می برم در حالیکه اصلا دوست ندارم اینطور باشم. لطفا من را راهنمایی کنید.
این نوع حالات که با اندک بهانه ای تغییر پیدا می کند به خلق پایین و حالات افسرده گونه شما مرتبط است. اگر نوسانات خلقی شما خیلی شدید است و هم شادی و نشاطتون وهم غم و اندوهتون فوران و شدت زیادی دارد می توان به اختلال دوقطبی مشکوک بود. لذا کند و کاو بیشتری در خود داشته باشید.
1.افسردگی
احساس افسردگی احساسی است که همه ما در طول زندگی آنرا تجربه کرده ایم. این احساس میتواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگی کمک کند. اما در افسردگی بالینی یا اختلالات دوقطبی این احساس افسردگی بسیار شدید تر است. در این حالت احساس افسردگی برای مدت طولانی باقی میماند و حتی انجام امور عادی زندگی را سخت یا غیر ممکن میسازد. در صورتی که شما افسرده شده باشید متوجه این تغییرات در خود شده اید:
روحی
احساس غمگینی که از بین نمیرود.
احساس نیاز به گریستن بدون هیچ دلیلی
ازدست دادن تمایل و رغبت به همه چیز
عدم لذت بردن از چیزهایی که قبلا لذت می بردید.
احساس بی قراری و آشفتگی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس بی ارزشی و ناامیدی
زودرنجی و تحریک پذیری
فکرکردن به خود کشی
فکری
از دست دادن قدرت فکر کردن مثبت و امیدوارانه
از دست دادن قدرت تصمیم گیری حتی در موارد ساده
مشکل تمرکز کردن
جسمی
کم شدن اشتها و وزن
مشکل خوابیدن
بیدار شدن زودتر از موقع
احساس خستگی کامل
یبوست
عدم تمایل به رابطه جنسی
رفتاری
مشکل در شروع و به پایان رساندن کارها- حتی کارهای روزمره
گریه کردن زیاد و یا احساس نیاز به گریه و عدم توانایی گریستن
پرهیز از مواجهه با افراد
2. شیدایی یا هیجان
شیدایی یک احساس خوشحالی، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه است. این حالت میتواند آنقدر شدید باشد که فکر کردن و قضاوت شما را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است تفکرات عجیبی راجع به خود داشته باشید، تصمیمات بدی بگیرید و به صورت شرم آور، مضر و گاهی خطرناک رفتار کنید.
مانند حالت افسردگی، در این حالت هم زندگی فرد مختل میشود و میتواند روابط و کار فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در حالتی که این حالت خیلی شدید نباشد به آن شیدائی خفیف میگویند.
در صورتی که شما شیدا شوید ممکن است حالات زیر را در خود مشاهده کنید:
روحی
بسیار شاد و مهیج
عصبی و برانگیخته شدن توسط کسانی که در خوش بینی شما شریک نمیشوند
احساس برتر بودن بیش از اندازه
فکری
پر از ایده های جدید و مهیج
پریدن از یک ایده یه ایده دیگر
شنیدن صداهایی که افراد دیگر نمیشنوند
جسمی
بی میل یا ناتوان از خوابیدن
پر انرژی
افزایش تمایل به رابطه جنسی
رفتاری
برنامه ریزی های بلندپروازانه و غیر واقعی
بسیار فعال و پر جنب و جوش
رفتارهای نا معمول
حرف زدن سریع – دیگران ممکن است متوجه صحبتهای شما نشوند.
تصمیمات عجولانه و گاهی با نتایج مصیبت بار
ولخرجی
احساس صمیمیت زیاد
بروز بیش از حد احساسات
اگر شما در اواسط دوره شیدایی برای اولین بار باشید، ممکن است متوجه هیچ چیز غیر عادی نشوید. حتی دوستان و خانواده شما نیز ممکن است متوجه نشوند. حتی ممکن است اگر کسی سعی کند در این مورد نظری ابراز کند ناراحت شوید. در این حالت شما به تدریج در انجام امور روزمره و ارتباط با افراد دچار مشکل می شوید.
در صورتی که شدت علائم به این میزان نیست بهتر است در مورد این نوسان خلق سطحی با یک روان شناس مشورت نمایید . احتمالا شما به دلیل اندوهی که تجربه میکنید و یا گوشه گیری تون توجه زیادی را دریافت می کنید و یا به خود مجوز می دهید تا از مسئولیت هایی شانه خالی کنید و ... به همین دلیل ناخوداگاه ترجیح می دهید گاهی در خود فرو روید و غصه دار باشید.
توصیه می کنم از حالات اندوه خود استقبال نکنید و حتی اگر موضوعی شما را دلخورو ناراحت می کند سعی کنید از ذهنتان خارج کنید و یا به حاشیه ببرید. هرچه بیشتر بر این مسایل زوم کنید بیشتر احساس شما را درگیر می کند.
در طول روز افکار مثبت را با خود حمل کنید. به مسایل مثبت اندیش باشید. نا آرامی ها و ناملایمات را بن بست و گرفتاری جدی تلقی نکنید. همواره در نظر داشته باشید که زندگی با مسایل مثبت و منفی زیادی در مواجهه است لذا توقعتون رو تعدیل کنید. گاه توقع و انتظار بالای ما از زندگی موجب می شود تا در مقابل مشکلات خود را ببازیم و به اصطلاح تو ذوقمون بخورد و انگیزه را از ما بگیرد.
نشاط زندگی را بالا ببرید تا تحمل روانی تون افزایش پیدا کند. نشاط درونی انرژی درونی را زیاد کرده و موجب می شود تا انگیزه بیشتری برای تحمل وقایع داشته باشید. خلق بالاتر پذیرای پستی و بلندی بیشتری است و به اندک چیزی منزوی نمی شود و می داند چگونه خود را از مسایل جدا کند و به موضوعات دیگری بپردازد.
نشاط بالا می تواند با ورزش منظم، پرداختن به علاقمندی ها ، و ... تامین گردد.
توصیه می کنیم دیدگاه های خود را با یک روان شناس در میان بگذارید تا با کمک او به تعدیل و اصلاح دیدگاه های منفی بپردازید.
«اضطراب امتحان » پدیده روانشناختی شایعی در میان دانش آموزان و دانشجویان محسوب می گردد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که اضطراب امتحان عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد و متقاباً عملکرد تحصیلی نیز می تواند باعث اضطراب امتحان شود. پژوه شها نشان داده اند افرادی که از اضطراب امتحان فزاینده ای رنج می برند، به صورت کلی و فارغ از زمینه یا موقعیت افراد مضطرب می باشند و دچار اضطراب عمومی یا فراگیر نیز هستند. پژوهش ها نشان می دهد که افراد دارای اضطراب امتحان حاد، در موقعیت هایی که عملکرد آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد؛
الف. وقت بیشتری را صرف می کنند.
ب. در مورد عملکرد خود و اینکه دیگران چگونه عمل می کنند نگران هستند.
ج. در مورد گزینه های سوالات اشتغال ذهنی دارند و به موضوعاتی چون عدم کفایت، انتظار تنبیه، از دست دادن ارزش و افزایش واکنش های غیر ارادی و جسانی زیاد فکر می کنند.
به طور کلی اضطراب امتحان در موقعیت ارزشیابی و حل مسئله بروز می کند و دارای دو مؤلفه اصلی نگرانی و هیجان پذیری است. نگرانی فعالیت فکری مربوط به تکلیف است که شامل دلواپسی فکری زیاد درباره عملکرد، پیامدهای شکست ناشی از امتحان، افکار مربوط به بدامتحان دادن و انتظارات منفی از عملکرد را شامل می شود. هیجان پذیری واکنش های عصبی خودمختار مانند تپش قلب، سردرد، آشفتگی معده و... را شامل می شود. در این بخش برای فهم به ر اضطراب امتحان ابتدا اضطراب و جنبه های مختلف آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد. اضطراب چیست؟ کارکرد آن چیست؟ آیا اضطراب کاما نابهنجار و منفی است یا اینکه نه جنبه های مثبت و مفیدی هم دارد؟
شما داوطلب و دانش آموز عزیز با دانلود PDF زیر می توانید پاسخ بسیاری از سوالاتتان را دریافت نمایید و همچنین می توانید با آمادگی بیشتری در کنکور سراسری شرکت کنید:
برای دریافت اینجا کلیک کنید
حجم: 2.68 مگابایت
توضیحات: زمان مطالعه: 5 دقیقه
جواب کوتاه این است که بله افسردگی می تواند مسری باشد. ولی نه به این تعبیر که اگر به یک فرد افسرده دست بدهید بیماری اش به شما منتقل می شود.
دهها سال است که محققین علوم روانشناسی و جامعه شناسی به این حقیقت اشاره کرده اند که رفتارهای سالم و ناسالم می توانند به دیگران منتقل شود. از ترک کردن سیگار تا خودکشی و همه احساسات و عادت های بشری می توانند توسط دیگران، تقلید و تکرار شوند.
افسردگی معمولاً همراه با مجموعه ای از رفتارها و عادتها است نظیر تصمیمات غیرمنطقی، بدبینی، ایرادگیری، کنسل کردن قرارهای جمعی، و لذت نبردن از خوشی های معمول در زندگی… اعمال و احساساتی که قابل سرایت به دیگران هستند.
دانستن این موضوع به معنای این نیست که از افراد افسرده که می شناسید فاصله بگیرید. اگر در قدم اول بپذیرید که مشکلات و رفتار آدم های افسرده، علائم بیماری شان است، مصونیت را نصیب خود ساخته اید.
وقتی بپذیرید که آنها بیمار هستند و نقش بازی نمیکنند یا تنبل و فرصت طلب نیستند، راحت تر می توانید همانطوری که هستند درک شان کنید.
یادتان باشد بیشترین انرژی منفی که نصیب شما می شود و شما را در معرض سرایت رفتار افسرده آنها قرار می دهد این است که تلاش کنید آنها را معالجه کنید یا با ذکر پیشنهادات تان، متوقع باشد که آنها خودشان را معالجه کنند.
شما برای عزیزان افسرده فقط یک حامی مهربان باشید و در حد مقدور با احساست خود و آنها کلنجار نروید. آنها را همانطور که هستند بپذیرید و نشان دهید که دوست شان دارید و می خواهید وقت و زمان برای شان بگذارید.
این نکته اصلی هم ضروری است مطرح شود که اگر علائم افسردگی در خانواده تان باشد، اگر سیستم دفاع بدنیتان ضعیف باشد یا اگر خودتان و موقعیت زندگی تان سرشار از تنش باشد شاید افسرده شدن تان از طریق رفاقت با یک فرد افسرده ممکن باشد.
ترجمه شده از لینک: https://www.psychologytoday.com/us/blog/how-be-yourself/201606/is-depression-contagious